دل نوشته ای برای مامانم

ساخت وبلاگ
سلام مامانیه مدت عادت کرده بودم از دوم این ماه به دوم اون ماه بنویسم ...سه ماهی میشه که دیگه نمی نویسم ...مثل تمام عادت هایی که داخل ۵۹ ماه و دو روز اخیر داشتم و ترکشون کردم ...هر بار به یه طریقی از د دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 110 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامانباز دوباره محرم شده ...محرم این سال ها یجور دیگه بوده ...یه رنگ دیگه بوده ...به خودم اومدم دیدم داخل یه سرازیری ام ...با سرعت دارم دور خودم میچرخم و به پایین پرت میشم !!امشب اومده بودم پیشت دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامانشام غریبان !!!سنگ و شمع !!!شمع و یه عالم !!!به رسم هرسال که می شود سالِ پنجم ...می شود سنگ بدونِ شمع ...بدون عالم، بدون آدم ...من می مانم و این سکوتِ شب ...من میمانم و تو ...پسرت با یک عالمه دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 109 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامانتولدت نزدیکه ها ...خب چه فایده ...دلم برات تنگ شده مامان ...نه فقط برای اینکه نیستی، نه ...برای اینکه وجودت برام یه سرپناه بود ...به همه چیز نظم داده بودی ...حواست به همه چی بود ...زندگی قدر دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 124 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامانهمین ساعت ها بود دیگه ؟ یکی دو ساعت دیگه ؟امشب بود اصلا ؟من خواب بودم ؟کجا ؟؟روی کاشی های بیمارستان ؟؟چرا اونجا بودم ؟چون تو اونجا بودی ؟خب پس چرا یهو غیبت زد ؟میدونی چقدر اومدم سراغ تختی که دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام ماماندلم نمیخواد بنویسمدلم میخواد سکوت کنم سکوت کنم، سکوت کنم، سکوت کنم ...تنها بشینم یگوشه ...حتی مغزم هم با خودم نبرم ...من باشم و یک سکوت طولانی ...من باشم و رویای دیرین بچگی ...برای بابا نارا دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامان

 

پریشونم مامان

حال خودم نیستم مامان

گم شدم مامان

کجا نمیدونم !!

دلم برای مامان مامان گفتنام تنگ شده ...

برای جواب دادنات ...

برای قشنگ قشنگ حرف زدنات ...

دلم برای خودت تنگ شده مامان

برای اون روزای بچگی ...

برای نقشه کشیدنات ...

برای امید دادنات ...

مامان دلم برات تنگ شده 

میشنوی مامان ؟

مامان منم، پسرت ...

پسر ناخلفت ...

مامان منو یادته یا فراموشم کردی ؟؟

مامان ...

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 112 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59

سلام مامانخوبی ؟همینجور الکی الکی رفتیا ...پشت سرتم نگاه نکردی ...دلم برات تنگ شده بود ...خیلی نه، خیلی خیلی زیاد هم نه ...فقط دلم برات تنگ شده بود. دلم میخواست بهت زنگ بزنم باهم صحبت کنیم ...حرف بزنی دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:59